- پر گنده
- پراگنده
معنی پر گنده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاشیده پاچیده پریشان پخش بشولیده پشولیده پرت وپلا متفرق متشتت، تلف شده صرف شده، گوناگون متفرق، بیگانه غریب مقابل خویش، شیفته شوریده مجذوب، بیشعور کم عقل، بی بندوبار لاابالی بی حفاظ، مشهور، حق ناشناس پست، مطالب جدا و تاء لیف ناشده. یا بخت پراگنده. بخت بد. یا پراگنده بودن، پهن بودن گسترده بودن
که گناه بسیار دارد بزه کار گناهکار اثیم، جمع پر گناهان
درمانده و عاجز، متفرق: (از آن قصاید پر کنده دفتری کردم) (ازرقی)
بدبو پر از گند
پر چانه بسیار گوی روده دراز پر حرف مکثار
نگاهبانی خر مهتر الاغ، آنکه الاغ را کرایه دهد، جمع خربندگان
متفرق، منتشر، پخش
آنکه می پراند
پاشیده پاچیده پریشان پخش بشولیده پشولیده پرت وپلا متفرق متشتت، تلف شده صرف شده، گوناگون متفرق، بیگانه غریب مقابل خویش، شیفته شوریده مجذوب، بیشعور کم عقل، بی بندوبار لاابالی بی حفاظ، مشهور، حق ناشناس پست، مطالب جدا و تاء لیف ناشده. یا بخت پراگنده. بخت بد. یا پراگنده بودن، پهن بودن گسترده بودن
اسم پراگنیدن پراگندن، پریشان کننده تار و مار کننده ولو کننده. یا پراگننده روشنایی. مفرق نور
خواهد پراگند بپراگنپراگننده پراگنده) -1 پاشیدن پاچیدن پریشان کردن متفرق کردن تفرقه انداختن بشولیدن پخش کردن پرت و پلا کردن تار و مار کردن نشر شت، گستردن، مشهور کردن شایع کردن، بهر سوی فرستادن، پراکنده شدن متفرق شدن نثر مقابل فراهم آمدن گرد آمدن، رفع شدن مرتفع گشتن، متلاشی شدن، یا پراگندن از گفتار. تخلف از آن یا پراگندن تخم. افشاندن آن. یا پراگندن خبر. منتشر کردن آن. یا پراگندن مال. از بین بردن و خرج کردن آن تبذیر
پر از گیاه گیاه ناک پر نبات
پراکندگی
انباشته ممتلی. یا کار پر کرده. بسیار کرده بسیار انجام شده
بنده، عبد، چاکر، خادم
پرورش دهنده پروراننده پروردگار تربیت کننده مربی معلم مودب، جمع پرورندگان
پریشان کننده
تربیت کننده، پرورش دهنده
متفرق، پریشان، منتشر، پاشیده شده
پرستش کننده، عبادت کننده
بندگی کننده، بنده، غلام، خدمتکار
دوست دارنده
بندگی کننده، بنده، غلام، خدمتکار
دوست دارنده
پراکندن، پریشان کردن، منتشر کردن، متفرق ساختن، پاشیدن
پریشان کننده
Diffuse, Scattered, Freckly, Straggly
Unfilled
рассеянный , с веснушками , разбросанный , спутанный
незаполненный
unerfüllt
diffus, sommersprossig, verstreut, zerzaust
незаповнений